مقدمه: ثروت، قدرت و دانایی از دیرباز از مهمترین عوامل تغییر مناسبات اجتماعی و فرهنگی بوده اند. در جهان سوم، دانایی به ویژه ارزان ترین وسیله ای است که مردم می توانند با استفاده از آن، شرایط اجتماعی و اقتصادی فرزندان خود را تغییر دهند. اما، در جامعه ی مبتنی بر دانایی، ثروت و قدرت نیز در دانایی متجلی می شود، بنابراین دانایی مهمترین ابزار تغییر مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فرهنگی به حساب می آید. دنیای امروزی، دنیای پرشتاب گسترش و انتقال ارتباطات و اطلاعات و مهارت ها است. مسائل و چالش های آموزش وپرورش معاصر نسبت به دو دهه گذشته، شتاب مضاعفی یافته است.
افت کیفیت آموزش وپرورش، جهانی شدن اهداف تعلیم و تربیت، دغدغه حفظ هویت، بالا رفتن هزینه ها، رقابت گسترده، توسعه شکاف ها و غیره، از جمله این چالش هاست. یکی از نیازهای سازمانهای بزرگی همچون آموزش وپرورش، توسعه فناوری اطلاعات در برنامه های آموزش وپرورش است که می تواند تحول کیفی اهداف، برنامه ها، روش ها و شیوه ها و در نتیجه اثربخشی آموزش وپرورش را به دنبال داشته باشد.
فناوری اطلاعات به مؤسسات آموزشی کمک می کند تا ساختارهای خود را همگام با تحولات زمان توسعه دهند، مسئولیت های جدیدی را در ارتباط با توسعه ی علم و مردمی کردن آن گسترش آموزش تأکید بر آموزش مداوم، یادگیری مادام العمر و تعمیم آموزش و ... بپذیرند.
برای آشنایی با مسئولیت ها، فرصت ها، تهدیدها و چالش هایی که فناوری اطلاعات پیش روی مدیران و برنامه ریزان آموزشی قرار داده است، نیاز به بهره گیری از تجربه ی دیگران برای تبیین دقیق نقش ها و کارکردهای سازمانی در سطوح ملی و منطقه ای کاملاً محسوس است .
سرمایه گذاری روی منابع فناوری اطلاعات و رشد هم زمان مهارت های دانش آموز و معلم باید اثربخشی همه جانبه مدارس را بالا ببرد و سطوح عملکرد را بهبود بخشد اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که این نظریه ها عملی شوند. بعضی از نوشته ها از تأثیرات منفی فناوری اطلاعات بر آموزش و یادگیری حکایت دارند.
"سایمور پاپرت"دانشمند آمریکایی معتقد است که قرار دادن کامپیوتر در مدارس مثل نصب کردن موتور جت در یک کالسکه است. با این کار کالسکه موقتاً سرعت زیادی پیدا می کند اما چند لحظه بعد، همه ی آن تخریب می شود. هر چند در این مقایسه کمی مبالغه شده است ولی باید به این نکته توجه کرد که استفاده از فناوری اطلاعات در مدارس احتمالا جنبه منفی نیز خواهد داشت به ویژه که نقش دانش آموز و معلم تغییر می کند و احتمال دارد که از حالت انسانی خارج شود.
جین هیلی در کتاب خود تحت عنوان " شکست در ارتباط " می گوید: فناوری نوین جایگزین مناسبی برای تعامل انسانی دانش آموز و معلم و دانش آموز با دانش آموز در کلاس درس نیستند و تجهیز کلاس های درس به فناوری اطلاعات به خودی خود نمی تواند نتیجه عملکرد دانش آموزان را در مدرسه بهبود بخشد. از طرف دیگر پژوهش های متعدد نشان داده است که در صورت استفاده ی صحیح از فناوری اطلاعات در کلاس درس، فرآیند یادگیری به شیوه های مختلف بهبود می یابد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- با عرضه ی مواد آموزشی چند رسانه ای ، امکان یادگیری از طریق حواس مختلف فراهم می شود.
2- انگیزه ی یادگیرندگان افزایش می یابد و در فرایند یادگیری فعال تر می شوند.
3- مهارت ها و فرایند های شناختی سطح بالا از قبیل تفکر انتقادی بهبود پیدا می کند.
4- برای یادگیری مهارت های اساسی بر پایه ی سرعت یادگیری افراد ، فرصت هایی را فراهم می آورد.
فرصت ها:
1-تربیت نیروی انسانی، 2-کمک همه جانبه به امر کیفیت بخشی آموزش و پرورش، 3-کمک به امراشتغال مولد در کشور، 4-دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی، 5-کاهش هزینه های آموزشی در بلند مدت، 6-روزآمد نمودن سیستم اداری و نظام آموزشی آموزش و پرورش، 7-بازآموزی معلمان، 8-ایجاد انگیزه و نوآوری در برنامه های مدارس،
تهدیدها:
1-افزایش شکاف طبقاتی، 2- دسترسی آسان به منابع ضد ارزشی، 3- افزایش برخی از هزینه های آموزشی، 4- نبود برنامه ی راهبردی در امر توسعه ی فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش، 5- مقاومت معلمان،
سرعت ، عمق و تأثیرگذاری همه جانبه فناوری اطلاعات فاصله ها را به سمت یک شکاف دیجیتالی درآورد.
در حال حاضر جوامع به لحاظ فناوری اطلاعات به پنج دسته تقسیم می شوند:
دسته اول: کشورهای پیشتاز در توسعه ی فناوری اطلاعات مثل امریکا، سنگاپور، هند و ایتالیا.
دسته دوم: کشورهای تندرونده که به دنبال کشورهای پیشتاز هستند مثل کویت، امارات و مجارستان.
دسته سوم: آیندگان یعنی کشورهایی که در زمینه ی فناوری اطلاعات سرمایه گذاری کرده اند و برنامه هایی را تدارک دیده اند مثل آفریقای جنوبی، چین و شیلی.
دسته چهارم: آغازگران هستند یعنی کشورهایی که در آغاز راه توسعه اطلاعاتی قرار دارند مثل روسیه و مصر.
دسته پنجم: بازماندگان یعنی کشورهایی که هیچ برنامه ی مشخخص برای توسعه فناوری اطلاعات ندارند مثل کنیا، کامبوج، عراق، سومالی، سودان.
نکته قابل توجه آن است که بیش از 50 درصد از کشورهای دنیا از جمله ایران در رده آغازگران و بازمانگان قرار دارند به همین دلیل می گویند شکاف دیجیتالی در بین کشورهای دنیا ایجاد شده است.
نتیجه گیری: بنابراین با توجه به این که اغلب معلمان آمادگی کافی برای بهره مندی از فناوری اطلاعاتی ندارند، پیش بینی می شود این عدم آمادگی خود به مقاومت در برابر تغییر ونوآوری تبدیل شود که لازم است تمهیدات لازم در سیاستگذاری های آموزشی برای همراهی معلمان با گسترش آموزش و مشارکت در امر برنامه ریزی و اجرا و ایجاد انگیزه های معنوی و مادی و تشویق آنان پیش بینی شود.
منابع:
سرکار آرانی،محمدرضا(1384).یادگیری راهی به سوی پرکردن شکاف دیجیتالی.ناشر:منادی تربیت.تهران
رجایی،فرهنگ(1380). پدیده جهانی شدن،وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی.ترجمه:عبدالحسین آذرنگ.نشر آگاه.تهران
رضوی،سید عباس(1386).مباحث نوین در فناوری آموزشی.انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز.اهواز
عبادی،رحیم(1382).فناوری اطلاعات و آموزش و پرورش.ناشر:منادی تربیت.تهران
مرعشی, س. م. (1392). فناوری اطلاعات و آموزش و پرورش. انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز . اهواز
دکتر مرتضی ضیغمی