مرتضی ضیغمی، دکتری مدیریت آموزشی
مقدمه: ویژگیهای آموزش و پرورش نوین با توجه به پدیده جهانی شدن توجه و تأکید جدی به چهار رکن اساسی یادگیری؛ یعنی یادگیری برای زیستن، دانستن، انجام دادن و زیستن با یکدیگر دارد. تعلیم و تربیت همه جانبه و استفاده از تمام ظرفیت های انسانی؛ به کارگیری شیوه های فعال و مشارکتی در یادگیری؛ تأکید بر ضرورت پرورش تفکر جانبی و تفکر خلاق در دانش آموزان؛ توجه به ظرفیت یا توانایی شهود و درک شهودی و ضرورت حسن استفاده از آن در تعلیم و تربیت؛ استفاده از فناوری نوین اطلاعات؛ اتخاذ رویکردهای تلفیقی در آموزش و پرورش .هر یک از این موارد میتواند شاخصی اساسی برای تعیین میزان کارامدی نظام آموزشی کشورها محسوب شود.
«سیاستگذاری عمومی همانند یک چرخه است که در آن مشکلات ابتدا به عنوان یک مسئله مورد توجه قرار می گیرند، دوره های مختلف عمل بررسی می شود، سیاست ها تعیین می گردند، اجرا و ارزیابی شده و تغییر می یابند و در پایان بر مبنای موفقیت یا شکست آن به اتمام می رسد».
مدل ادراکی سیاستگذاری در آموزش و پرورش ايران: برای ارائه مدل سیاستگذاری در آموزش و پرورش باید فرآیند سیاستگذاری را به عنوان سیستمی که متشکل از درونداد، میانداد، برونداد، بازخورد و در نظر بگیریم :در داخل ، سیستم های احاطه گر است سیستم، ابتدا باید سیاستگذاری به عنوان فرآیندی که مرجع تصمیم یا وظیفه هست، تعریف شود. تعریف سیاستگذاری به عنوان یک وظیفه، نشان از ایجاد جایگاه قانونی سیاستگذاری در ساختار است. سیاستگذاری به عنوان یک وظیفه، زمینه رویارویی موفق با محدودیت ها و استفاده از فرصت ها را فراهم می کند. دومین درونداد، تدوین انتظارات مبتنی بر شایستگی از سیاستگذاری است .
مدیران ارشد با وجود اینکه درگیر سیاستگذاری هستند، ممکن است خود بخشی از سیاستگذاران باشند یا اینکه چارچوب های سیاستگذاری و ایده هایشان را به سیاستگذاران ارائه کنند .بر این مبنا، برخورداری مدیران ارشد از شایستگی های حرفه ای در جهت پاسخ مناسب به انتظارات از سیاستگذاری، ضروری است، چرا که رشد و موفقیت مستمر سازمان در گرو برخورداری از مدیران و رهبران شایسته و کارآمد است.
تفکر راهبردی: تفکر راهبردی بر ترکیب، استفاده از شهود و خلاقیت برای خلق تجسم و تصویری منسجم از سازمان تأکید دارد. هر قدر مدیران ارشد از سطح بالایی از تفکر راهبردی برخوردار باشند، احتمال اینکه بتوانند اهداف بلندمدت آموزش و پرورش را ببینند (دورنگری) و تمامی جوانب داخلی و خارجی احتمالی مؤثر بر سیاستگذاری و اجرای سیاستها را در نظر بگیرند(همه جانبه گری)، بیشتر است.
تفکر سیستمی: تفکر سیستمی می کوشد تا درباره تغییراتی بحث کند که در مدیران باید رخ دهد تا بتوانند خود را با شرایط و تحولات سرسام آور وفق دهند.
در تفکر سیستمی همه افراد درگیر شناسایی و حل مسئله هستند و به این وسیله می توانند تجربه های جدیدی بیاموزند و امور را بهبود بخشند و بر توانایی خود بیفزاید.
تفکر سیستمی یعنی پرهیز از نگاه جزیره ای، نگاهی که در عین دیدن تک تک همه عناصر سیستم آموزشی، بتواند این عناصر را در ارتباط با هم ببیند .چون نظام آموزش و پرورش ترکیبی است از معلم، کتاب، فضای آموزشی، کارگاه، آزمایشگاه، نیروی اداری، نیروی آموزشی، فرآیند استخدام و غیره، بنابراین نگاه سیستمی میتواند به انسجام نگرش در سازمان ها کمک کند..
تفکر انتقادی: عبارت است از کنجکاوی درباره مسائل عادی، صداقت در دلیل آوردن و عقلانیت داشتن، ذهن باز، انعطاف پذیری، عدم غرض ورزی در ارزیابی، عدم غرض ورزی در برخورد با افراد، رعایت احتیاط در قضاوت، تجدید نظر در تفکرات، ساماندهی موضوعات پیچیده، سخت کوشی برای دست یافتن به دانش بیشتر داشتن دلایل محکم در انتخاب معیارها، دقت در پژوهش پافشاری در جست و جوی نظرات.
کاربست مدل سیاستگذاری در آموزش و پرورش در توسعه علم و فناوری و نوآوری: در جهان کنونی، علم و فناوری از جایگاه بسیار مهم و راهبردی برخوردار است و برای رشد و پیشرفت همه جانبه کشور، نیازمند توجه ویژه به مقوله علم، فناوری و نوآوری در حوزه های سیاستگذاری و برنامه ریزی هستیم.
نظام آموزش و پرورش، یکی از لوازم سیاستگذاری نظام علم و فناوری است و نقشه جامع علمی کشور، رکن اساسی سیاستگذاری نظام آموزشی ایران بوده و محورهایی همچون سمت گیری دانش به، سوی عمل و کاربردی کردن آن برمبنای نیازهای کشور تکمیل زنجیره علم و فناوری، نگرش سیستمی به مقوله تولید دانش، تولید علم و شکستن مرزهای دانش و غیره در این سند مورد توجه قرار گرفته شده است.
نظام های یادگیرنده، یک الگوی تغییر یافته برای سیاستگذاری و راهی نوین برای اندیشیدن در عصر دانش است .اگر سیاستگذاری به نظامی یادگیرنده تبدیل شوند. همه افراد در تشخیص و حل مسائل سازمان درگیر بوده و سازمان می تواند تجربه های جدیدی بیاموزد و توانایی های خود را افزایش دهد. دولتها با تقویت، قابلیت های خود را در زمینه ، یادگیری سیاستها خلاقیت، نوآوری و تحول ارتقا می دهند و دیدگاه های جدیدی نسبت به اداره امور عمومی پیدا خواهند کرد.
نتیجه گیری:
مهمترین چالش سیاستگذاری در آموزش و پرورش در هزاره سوم، سیاست تحول و تبدیل نظام آموزشی فعلی به آموزش و پرورش کارا و اثربخش است . کارآمد کردن نظام آموزشی مستلزم برنامه ریزی و سیاستگذاری آموزشی برمبنای واقعیات است . برنامه ریزی و تدوین سیاست های آموزشی از جمله فرآیندهایی هستند که می توان به کمک آنها از منابع و امکانات کشور، استفاده مطلوب تری به عمل آورد و نظام آموزشی را کارآمد کرد.
برنامه ریزی آموزشی باید درباره مطلوب ترین اقدام برای توسعه نظام آموزشی، پیشاپیش تصمیم گیری کند. .تصمیم هایی که امروز اتخاذ می شوند، باید توجه خاصی به آنچه در پیشرو است، داشته باشند. مدلهای سیاستگذاری با ارائه چارچوب تحلیلی، درک بهتر عوامل محیطی را فراهم کرده، زمینه ساز و تسهیل گر شرایط بررسی بیشتر و تحلیل واقع بینانه تر سیاستگذاری می شوند.
بنابراین برای ارائه نیازمند، مدل سیاستگذاری در آموزش و پرورش ایران دیدگاه سیستمی هستیم .به عبارتی برای اتخاذ تصمیم و سیاست های آموزشی باید تمامی عواملی که بر دروندادها، فرآیندها و بروندادهای سیستم آموزشی تأثیر می گذارند، همچنین تعامل میان نظام آموزشی با سایر نظام ها در نظر گرفته شوند.
منبع:
طالبی, ب., سیدنظری, ن., & سودی, ح. (1396). ارائه مدل ادراکی سیاستگذاری در آموزش و پرورش ایران. رهیافت, بهار, 113-130.
دکتر مرتضی ضیغمی