تعریف کودک و کودکی از دیدگاه روانشناسی تربیتی
در روانشناسی تربیتی، کودک به فردی اطلاق میشود که در مراحل ابتدایی رشد جسمانی، شناختی و اجتماعی خود قرار دارد. این مرحله از زندگی معمولاً از تولد تا حدود 12 سالگی را شامل میشود. در این دوران، کودک ویژگیهای منحصر به فردی در رشد فیزیکی، شناختی و عاطفی از خود نشان میدهد که نیازمند توجه و تربیت ویژه است.
کودکی از دیدگاه روانشناسی تربیتی به عنوان مرحلهای از زندگی محسوب میشود که در آن، فرد پایههای شخصیت، مهارتهای اجتماعی و شناختی خود را شکل میدهد. این دوران برای رشد و توسعه تواناییهای مختلف فردی، از جمله هوش، احساسات، رفتارهای اجتماعی و اخلاقی، بسیار حیاتی است. به عبارت دیگر، کودکی نه تنها یک دوران فیزیکی است، بلکه یک دوره بحرانی از نظر روانی و تربیتی نیز به شمار میآید که تأثیرات عمیقی بر زندگی فرد در بزرگسالی دارد.
در این راستا، روانشناسی تربیتی به بررسی چگونگی تربیت کودک، شیوههای مؤثر آموزش و پرورش، و نحوه مواجهه با نیازهای عاطفی و اجتماعی کودک در جهت رشد بهینه پرداخته است.
در روانشناسی تربیتی، کودک نه تنها به عنوان یک موجود جسمانی در حال رشد، بلکه به عنوان موجودی با ویژگیهای روانی و اجتماعی نیز در نظر گرفته میشود. کودک در این مرحله از زندگی، در حال تجربه تغییرات عمدهای در زمینههای مختلف است که تأثیرات بسیاری بر تربیت و آموزش وی دارد. برای درک دقیقتر مفهوم "کودک" و "کودکی" در روانشناسی تربیتی، میتوان به جنبههای مختلف رشد کودک اشاره کرد.
1. رشد شناختی:
در دوران کودکی، تواناییهای ذهنی و شناختی کودک به سرعت رشد میکند. طبق نظریههای مختلف مانند نظریه ژان پیاژه، کودک از مرحلهای به مرحله دیگر در زمینههای مختلف مانند تفکر منطقی، حل مسئله و درک مفاهیم پیچیدهتر حرکت میکند. پیاژه چهار مرحله عمده رشد شناختی را برای کودک در نظر میگیرد:
- مرحله حسی-حرکتی (تولد تا 2 سالگی)
- مرحله پیشعملی (2 تا 7 سالگی)
- مرحله عملگرایانه (7 تا 11 سالگی)
- مرحله عملیات فراداستانی (11 سالگی به بالا)
این مراحل به روانشناسان و مربیان کمک میکند تا فرآیندهای شناختی کودکان را بهتر درک کرده و روشهای آموزشی متناسب با سطح رشد آنها را طراحی کنند.
2. رشد عاطفی:
کودکان در این دوره یاد میگیرند که احساسات خود را شناسایی و بیان کنند. آنها همچنین درک میکنند که چگونه احساسات دیگران را تشخیص دهند و در روابط اجتماعی خود رفتارهای مناسب را نشان دهند. این فرآیند عاطفی از طریق روابط خانوادگی، دوستانه و آموزشی شکل میگیرد و بر توسعه هوش عاطفی کودک تأثیر میگذارد. مفاهیمی مانند همدلی، کنترل هیجانی و درک احساسات در این دوران اهمیت دارند.
3. رشد اجتماعی:
کودکان در دوران کودکی مهارتهای اجتماعی خود را میآموزند. این مهارتها شامل توانایی برقراری ارتباط، همکاری با دیگران، مشارکت در گروهها و حل تعارضات میشود. در این دوره، کودک ابتدا از طریق ارتباط با اعضای خانواده و سپس با دیگر همسالان خود به تدریج درکی از قوانین اجتماعی، هنجارها و ارزشها پیدا میکند. نقش والدین و مربیان در این زمینه بسیار حائز اهمیت است.
4. رشد جسمانی:
رشد جسمانی کودک نیز یکی از جنبههای اساسی دوران کودکی است. در این دوره، کودک رشد فیزیکی سریع و تغییرات عمدهای در ابعاد مختلف بدن خود، از جمله رشد قد و وزن، قدرت عضلانی و هماهنگی حرکتی را تجربه میکند. این تغییرات جسمانی بر تواناییهای شناختی و اجتماعی کودک نیز تأثیر میگذارد و اغلب کودک نیازمند مراقبت و توجه ویژه در زمینه بهداشت و تغذیه است.
5. نظریههای رشد در روانشناسی تربیتی:
در روانشناسی تربیتی، علاوه بر نظریه پیاژه، نظریههای مختلف دیگری نیز به توضیح و تحلیل رشد کودک پرداختهاند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت باندورا: این نظریه تأکید دارد بر اینکه کودک از طریق مشاهده و تقلید رفتارهای دیگران، به یادگیری و شکلگیری مهارتهای اجتماعی و رفتاری میپردازد.
- نظریههای روانشناسی اجتماعی اریک اریکسون: اریکسون مراحل مختلف روانی-اجتماعی رشد فرد را در هشت مرحله مختلف مطرح کرده است که در هر مرحله کودک با چالشها و بحرانهایی روبهرو میشود که باید از عهده آنها برآید تا به رشد بهینه برسد.
- نظریههای شناختی ویگوتسکی: ویگوتسکی بر اهمیت تعاملات اجتماعی و فرهنگی در رشد شناختی کودک تأکید دارد. او مفهوم "منطقه توسعه نزدیک" را معرفی کرد که به کمک آن میتوان به تعیین میزان پتانسیل یادگیری کودک در شرایط اجتماعی و محیطی خاص پرداخت.
6. ویژگیهای تربیتی دوران کودکی:
کودکی به دلیل ویژگیهای خاص خود نیازمند روشهای تربیتی متفاوتی است. برخی از ویژگیهای تربیتی دوران کودکی عبارتند از:
- استفاده از بازی: بازی برای کودک نقش اساسی در رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی دارد. بازی به کودک فرصت میدهد که از طریق تجربیات عملی و تعامل با دیگران، مفاهیم مختلف را بیاموزد.
- آموزش غیرمستقیم: کودکان بیشتر از طریق مشاهده و تجربه مستقیم یاد میگیرند تا از طریق دستورالعملهای مستقیم. در نتیجه، رویکرد تربیتی باید بر اساس این ویژگی تنظیم شود.
- نظارت و حمایت: والدین و معلمان باید در این دوران نقش حمایتی و هدایتکننده داشته باشند تا کودک بتواند به رشد متوازن و سالم دست یابد.
نتیجهگیری:
کودکی از دیدگاه روانشناسی تربیتی، نه تنها به معنای دوران رشد فیزیکی است، بلکه به دوران تحولاتی پیچیده و چندجانبه در ابعاد شناختی، عاطفی و اجتماعی کودک اشاره دارد. فرآیندهای مختلف تربیتی و آموزشی در این دوره باید متناسب با نیازها و ویژگیهای رشد هر کودک طراحی شوند تا به شکوفایی تواناییهای بالقوه او کمک کنند.
جدول زیبای و رنگی برای تعریف "کودک" و "کودکی" از دیدگاه روانشناسی تربیتی
مفهوم | تعریف |
کودک | کودک به فردی اطلاق میشود که در مرحله ابتدایی رشد انسانی قرار دارد. طبق روانشناسی تربیتی، کودک معمولاً در سنین زیر 12 سال قرار دارد و در این دوران ویژگیهای ذهنی، عاطفی و جسمی او در حال شکلگیری است. |
کودکی | کودکی به دوران خاص زندگی انسان اطلاق میشود که در آن فرآیندهای یادگیری، رشد، و توسعه شخصیت به سرعت در حال پیشرفت است. در این دوره، کودک تحت تأثیر عوامل محیطی، اجتماعی و ژنتیکی قرار میگیرد و مهارتهای اساسی زندگی را میآموزد. |
ویژگیهای روانشناسی تربیتی
ویژگی | کودک | کودکی |
رشد شناختی | در این مرحله، کودک در حال توسعه تفکر انتزاعی و مهارتهای حل مسأله است. | کودکی به عنوان دورهای است که رشد شناختی سریع و گامبهگام اتفاق میافتد و تفکر منطقی شروع به شکلگیری میکند. |
رشد اجتماعی | کودک در این مرحله شروع به تعامل با دیگران میکند و روابط اجتماعی ابتدایی را میآموزد. | در کودکی، کودک نقشهای اجتماعی خود را به صورت فعال یاد میگیرد و در تعاملات اجتماعی پیچیدهتر وارد میشود. |
رشد عاطفی | احساسات و عواطف کودک در حال شفاف شدن است و او شروع به درک احساسات خود میکند. | در این مرحله، کودکان از وابستگی به والدین به سمت استقلال عاطفی حرکت میکنند و احساسات پیچیدهتری تجربه میکنند. |
دکتر مرتضی ضیغمی